منِ رویایی

وقتی از دنیای واقعی خفقان میگیری، پناه میبری به دنیای قصه‌ها...



با احترام،
کپی، اسکرین و هر نوع ثبت و نشر، بدون اطلاع اینجانب ❌ حرام است! 🚫

طبقه بندی موضوعی

اینبار بیشتر از همیشه شباهت وجود داشت. انقدر شبیهش بود که میخواستم برم بزنم توی گوش طرف و بگم به جای تعارف کردن ساندویچ کالباس، از هرزگی هات دست بردار! و بعد هم نمیتونستم چشم ازش بردارم. بدون ماسک هم شبیه بود. یعنی بیشتر از رنگ و مدل مو و نوع ریزش مو و فرم صورت، قد و هیکل و سوئیشرت و کفش و شلوار، بلکه حتی بینی، لب و دهن و مدل ریش هم مثل اون بود. پس حق داشتم باز هم دنبال شباهت باشم، با زل زدن به خانم همراهش و وسایلشون. ولی دیگه هیچ شباهتی نبود.

 

+ شماها میرید بام تهران و از دیدن دورنمای شهر لذت میبرید؟ من با دیدن شهرِ تاریک از شیشه های بلند و بزرگ پاگرد بیمارستان، همون لذت رو میبرم! 

 

++ بر خلاف دیالوگ فرهاد اصلانی تو فیلم  «ایستگاه بهشت» من عاشقت نشدم چون مریضت بودم و باعث بهبودم شدی. نمیدونم چرا عاشقت شدم ولی مطمئنم دلیلش این نیست. میدونی چرا؟ چون من هنوز هم خوب نشدم... 

 

+++ عنوان:... یا آدمها رو شبیهش میدیدم؟ 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۲۲
بی نام و نشان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی