منِ رویایی

وقتی از دنیای واقعی خفقان میگیری، پناه میبری به دنیای قصه‌ها...



با احترام،
کپی، اسکرین و هر نوع ثبت و نشر، بدون اطلاع اینجانب ❌ حرام است! 🚫

طبقه بندی موضوعی

بعضیها هیچ وقت متوجه اشتباهاتشون نمیشن، هیچ وقت. من ولی بارها متوجه اشتباه بودنِ از خود گذشتگی های بی چشمداشتم برای دیگران شدم، ولی نتونستم یه آدمِ دیگه بشم. نتونستم از خودم همه جوره برای دیگران - آشنا و غریبه- خرج نکنم... همیشه هم وقتی خودم دستم خالی شده، هیچکس نبوده؛ خالی از توجه، احترام و... 

 


 

یکی از درس های بازی مافیا برای من، این بود که گاهی لازمه اول حواست به خودت باشه تا بعد بتونی به بقیه توجه کنی. این خودخواهی نیست، چون اگه دکتر شب اول خودش رو نجات نده ممکنه دیگه اصلا فرصت نجات بقیه رو نداشته باشه...

این قانون، خلافِ یکی از اصلی ترین رویه های زندگیمه ولی فقط سر دیدن این بازی بود که یادش گرفتم. همین قدر ساده.

 


 

عنوان: از آنجا که هر پدیده چندین و چند زاویه دارد، این شعر هم یک نتیجه ی ممکنِ دیگر از فداکاری را بیان می کند. 

 

سیل آشوب، روان گشت به کاشانه ما
سوخت از آتش بیدادگری خانه ما

آه از آن سودپرستان که ز بی انصافی
طلب گنج نمایند ز ویرانه ما

نارفیقان، عوض مزد به ما زجر دهند
گرچه خم گشت ز بار رفقا! شانه ما

دوست خون دل ما خورد به جای می ناب
در عوض زهر بلا ریخت به پیمانه ما

در ره عشق وطن از سر و جان خاسته ایم
تا در این ره چه کند همت مردانه ما

شرف خانه خود گر تو و من حفظ کنیم
نشود خانه بیگانه شرف خانه ما

قد علم کن به سرافرازی و مردی چون شیر
ورنه عشرتکده خرس شود لانه ما


از رهی معیری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۲۲
بی نام و نشان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی