به وقت تنهایی
سه شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۰، ۰۹:۵۶ ب.ظ
حدود دو سال قبل بود، وقتی که در جواب سوال فکر میکنی کیا بعد از مرگت برات گریه میکنند؟ گفتم: هیچ کس. یکی دو نفری گفتند این چیه میگی و حتما خیلیها هستند و اینطوری حرف نزن و...!
[کات!]
نزدیک به 6 ماهه که وبلاگ قبلی رو تعطیل کردم و هیچ کجای دیگه که اون جمع باشند ظاهر نشدم. حتی یک نفر هم در حد یک "سلام حالت چطوره؟" خبری ازم نگرفته. بر فرض که در این چند ماه مرده بودم، حتی خبر نداشتند که در مرحله بعد بگیم گریه شون میگیره یا نه!
تکراریه اگه از دنیا و رسمش و آدمهاش شکایت کنم؟
+ بی ربط نوشت: ستاره روشن بعضی وبلاگ ها رو که میبینم، ناخودآگاه به ذهنم میرسه: اَه این هنوز هست؟!
۰۰/۰۴/۰۸