تو بگو کی قدرشناسه؟! :/

آدمای قدرنشناس(بخوانید بی لیاقت) حالم رو بهم میزنن. 

و این، حالِ آشنای بعد از تمام از خود گذشتن هامه

وقتی یادم میاد که چه مسیرهایی رو با چه استرسی رفتم، فقط به خاطر اون... و اون هیچ وقت هیچ کاری به خاطر من نکرد(دلیل اومدنهاش سمت آدرسهای من رو که یادته؟! :/) قلبم تند میزنه، فشرده میشه، نفسم تنگ میشه، سردم میشه، عرق میکنم، تهوع میگیرم، خفه میشم... 

رد پرنده ای در آسمان یا حکاکی روی سنگ؟

مدت مدیدی آرمانم خلق اثری بود که تأثیر گذار باشه. الان دارم فکر میکنم من اصلا چه حقی دارم روی دیگران تأثیر بذارم؟ چه فقط یه حس خوشحالی یا ناراحتی، و چه اثرات عمیق تر... تأثیری که روی بقیه میذاریم میتونه خیلی خطرناک باشه و فراتر از تصورمون... اینو خودم تجربه داشتم زیاد...

 

این، فقط یه تلنگر کوچیک بود. 

اندازه خودم هم قوی نیستم، چه برسه برای یکی دیگه

بعضی چیزا واضح جلوی رومونه، ولی حواسمون نیست. مثل اینکه مادر بودن قدرت زیادی میخواد. که من وقتی دیشب یه همکلاسی گفت بچه ها مادر قوی میخوان واضح فهمیدمش... 

کاش Voodoo Doll واقعیت داشت

هرچقدر بخوام ببخشم، وقتی تعداد دفعاتی که لاگین میشدم شاید شاید شاید کوچکترین نشونه ای ببینم رو یادم میاد و حال ناخوشم وقتی میفهمیدم از جمع حیات حذف شدم و دارم سعی میکنم به زور خودم رو قاطی بازی کنم... نمیتونم ببخشم. برای طلب بخشش چند روز و هفته و ماه و سال زمان لازم داشتند تا به خودشون بیان؟ میدونی... مگه کسی هم هست که خودش رو مقصر بدونه و فکر کنه کارهاش اشتباه بوده و باید عذرخواهی کنه؟ نه! پس فقط تلافی و انتقام چاره است که متاسفانه و شوربختانه اهلش نبودم.

فیلم برف روی کاج ها، از این نظر برام قابل ستایشه. کاش ازش یاد میگرفتم. 

 

کی عاشق از خودمون بهتر نمیشیم؟

میدونی که میدونم به هم نمیخوریم؟ :)

از اون وقت این زندگی دیگه زندگی نشد

+ همون وقت که چهار ماه بود بهت گفتن باید جا به جا بشید و بهمون نگفتی تاااا 2 هفته آخر که گفتی من بدقول نشم حتی یه روز دیرتر تحویل بدیم!

به: تمام آن هایی که دوستشان داشتیم و نفهمیدند

شاید اگه تو هم دوستم داشتی، زنده میموندم.

همین که نفهمیدی دوستت دارم، کافیه که هیچ وقت بخشیده نشی... 

زنده باد شکم!

وقتایی که یخچال پُر باشه، دوست دارم زودتر بیدار بشم و خوراکی های خوشمزه رو امتحان کنم! :))) 

مخاطب: 2 یا 3 نفر...؟!

دعا کن دختر دار نشی...!

 

نه به دلایل سنتی مثل سخت بودن دختر داشتن و ادامه نیافتن اسم و رسم خانواده و... فقط به این دلیل که، اگه دختر داشته باشی، حتما بلایی که سر من آوردی، سرش خواهد آمد، توسط دست پنهان روزگار که هرچی داده باشی بهت پس میده!